جدول جو
جدول جو

معنی خرده دانی - جستجوی لغت در جدول جو

خرده دانی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
تصویری از خرده دانی
تصویر خرده دانی
فرهنگ فارسی عمید
خرده دانی
(خُ دَ / دِ)
هوشمندی. فرزانگی. زیرکی، نکته بینی: پس پیران محترم بیایند و گویند ای ملکزاده اگر بشفاعت و زاری و دانش و خرده دانی ما دفع این حال بود و توانستمی کردن، بکردیمی. (تذکرهالاولیاء عطار) ، عیبجویی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرده داری
تصویر پرده داری
شغل و سمت پرده دار، دربانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده دان
تصویر خرده دان
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس، برای مثال سعدی دلاوری و زبان آوری مکن / تا عیب نشمرند بزرگان خرده دان (سعدی۱ - ۶۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده کاری
تصویر خرده کاری
انجام کارهای کوچک و جزئی، کنایه از به دقت انجام دادن کاری
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشکافی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده بینی
تصویر خرده بینی
زیرکی، هوشمندی، در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
(خُ دَ / دِ)
ادارک. فراست. دقت. زیرکی. هوشمندی. (ناظم الاطباء) :
چو با کژدمی گرم کینی کنی
مبین خردش ار خرده بینی کنی.
نظامی.
، نکته بینی. عیب بینی:
که طفلی خرد با آن نازنینی
کند در کار از ایشان خرده بینی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
مردم صاحب عقل و دانا و آنکه بهمه چیز برسد از کلیات و جزئیات. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) :
دل خرد مرا غمان بزرگ
از بزرگان خرده دان برخاست.
خاقانی.
این دو طفل هندو اندر مهد چشم
بر بزرگ خرده دان خواهم فشاند.
خاقانی.
، باریک بین. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) :
دل نشکنم از عتاب یاری
کورا دل خرده دان ببینم.
خاقانی.
نبوده ست چون من گه نظم و نثر
بزرگ آیت و خرده دان عنصری.
خاقانی.
شد برکران درشت پسندی ّ روزگار
کاندر میان کار شه خرده دان نشست.
زکی مراغه ای.
- خرد خرده دان،عقل نکته بین.
- رأی خرده دان، عقل نکته بین:
آنکه رأی خرده دانش گر نماید اهتمام
ذره ای خرد از بزرگی آفتاب آسا شود.
سلمان ساوجی.
- عقل خرده دان، خرد خرده دان. عقل نکته بین:
عاجز ز کنه رفعت او فکر دوربین
قاصر ز درک رتبت او عقل خرده دان.
خواجوی کرمانی.
، عیب جوی. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) :
سعدی دلاوری و زبان آوری مکن
تا عیب نشمرند بزرگان خرده دان.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرده داری
تصویر پرده داری
سمت پرده دار حاجبی حجابت سدانت، دربانی، پرده پوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرده کاری
تصویر خرده کاری
عمل خرده کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرده بینی
تصویر خرده بینی
ادراک فراست زیرکی هوشمندی، عاقبت اندیشی، ایراد گیری اعتراض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرده بینی
تصویر خرده بینی
هوشمندی، فراست، ایرادگیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرده بینی
تصویر خرده بینی
ابزرواسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
أنت مضحكٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
Laughableness, Funniness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
drôlerie, caractère risible
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
zabawność, śmieszność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
מְצַחֵיקוּת , מגוחכות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
забавность , смешливость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
مزاحیہ پن , مضحکہ خیزی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
হাস্যকরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
uchekeshaji, upuuzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
komiklik, gülünçlük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
웃김 , 우스꽝스러움
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
面白さ , 可笑さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
मज़ाकिया , हास्यास्पदता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
смішність , сміховинність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
kelucuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
ความตลก , ความน่าหัวเราะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
grappigheid, lachwekkendheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
Lustigkeit, Lächerlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
diversión, comicidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
comicità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
diversão, risibilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
滑稽 , 可笑性
دیکشنری فارسی به چینی